عشق خوناشام 🥀🩸[7]
-آه باشه حالا چی کار کنم
کوک:اون دختره خلو چل تا اینجا با اون لباس حالا حالا ها نمیرسه *داشت از تپه می آمد پایین *
کوک از جاش بلند شد و دستشو ی
برای من دراز کرد و اونیکی دستشو برد پشتش دستشو گردم و بلند شدم صدای آهنگ هنوز از توی سالن خیلی بلند بود
-حالا چی؟
کوک:حالا می رقصیم
قبل از اینکه بتونم حرف بزنم منو کشید سمت خودش دستشو دور کمرم حلقه کرد و شروع کردیم به رقصیدن زیر چشمی به یونا نگاه کردم الان جوش آورده بود دوید سمت ما برگشتم سمت کوک
-فک کنم به حدفت رسیدی
ویو کوک
ا.ت خیلی قشنگ شده بود ساده و قشنگ از چیزای پر زرقو برق خوشم نمیاد برای ی لحظه که سرشو برگردوند نگاهم به گردنش خرد خیلی خو*شمزه بنظر می آمد نتوانستم خودمو کنترل کنم دستامو محکم دورش حلقه کردم خم شدم و گردنشو گاز گرفتم
...
لطفا گزارش نکنید چیزی نداره
کوک:اون دختره خلو چل تا اینجا با اون لباس حالا حالا ها نمیرسه *داشت از تپه می آمد پایین *
کوک از جاش بلند شد و دستشو ی
برای من دراز کرد و اونیکی دستشو برد پشتش دستشو گردم و بلند شدم صدای آهنگ هنوز از توی سالن خیلی بلند بود
-حالا چی؟
کوک:حالا می رقصیم
قبل از اینکه بتونم حرف بزنم منو کشید سمت خودش دستشو دور کمرم حلقه کرد و شروع کردیم به رقصیدن زیر چشمی به یونا نگاه کردم الان جوش آورده بود دوید سمت ما برگشتم سمت کوک
-فک کنم به حدفت رسیدی
ویو کوک
ا.ت خیلی قشنگ شده بود ساده و قشنگ از چیزای پر زرقو برق خوشم نمیاد برای ی لحظه که سرشو برگردوند نگاهم به گردنش خرد خیلی خو*شمزه بنظر می آمد نتوانستم خودمو کنترل کنم دستامو محکم دورش حلقه کردم خم شدم و گردنشو گاز گرفتم
...
لطفا گزارش نکنید چیزی نداره
۲.۰k
۱۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.